اسم دختر در فرهنگ لغت دهخدا
Webمنسوب به آرام م آرام. اسم فارسی، نام دخترانه به معنای همنشین و همتای آرامش بخش. ترکیب دو کلم... (آرتا + دخت = دختر)، 1- دختر راست گفتار و درست کردار، دختر پاک و مقد... (معرب از یونانی)، (اَعلام) 1) نام ... Webبا اینکه اسم خودم لیلا است اما نمی دانم معنی آن چیست اینکه اسم کی بوده خیلی مهم نیست چرا معنی ان در لغت نامه نیامده وتقاضا دارم اگر راه جستجوی بهتری را می دانید درج کنید تاحداقل معنی اسم خودم ...
اسم دختر در فرهنگ لغت دهخدا
Did you know?
WebMay 1, 2024 · دختر آبان. نام یکی از همسران داریوش سوم است. همچنین در لغتنامه دهخدا اسم ام آبان نیز ذکر شده است که نام زنی عرب و شاعر که در فصاحت معروف بوده است. Webخاقانی . - نکاح دائم . رجوع به عقد و عقدی شود. - نکاح کردن ؛ عقد کردن . عقد زناشویی بستن . زن یا دختر را به کسی به شوی دادن : امیر مردانشاه را به کوشک سالار بکتغدی آوردند و عقد و نکاح آنجا کردند ...
Webدختر منشان بخانه و شیون کن . سعدی . - امثال : دختر بتو میگویم عروس تو بشنو. نظیر: به در میگویم که دیوار بشنود. دختر تخم ترتیزک است ؛ یعنی دختر زود رشد کند و بالا گیرد. در اندک زمانی دختر بزرگ شود. Webلغتنامه دهخدا. مهراب . [ م ِ ] (اِخ ) نام پادشاه کابل ، جدمادری رستم ، بدین توضیح که دختر وی رودابه از سیندخت ، زن دستان زال بود و رستم از او بزاد : من از دخت مهراب گریان شدم. چو بر آتش تیز بریان شدم ...
WebSep 17, 2024 · لغت نامه دهخدا شامل شرح و معنی واژگان آثار ادبی و تاریخی زبان فارسی است. این لغتنامه، بزرگترین و مهمترین اثر دهخدا است، که بیش از ۴۰ سال از عمر او، صرف آن شد. لغتنامه دهخدا، معانی، تفاسیر ... Webدختر. /doxtar/. مترادف دختر: بنت، دخت، صبیه، باکره، دوشیزه، عذرا، سلیله. متضاد دختر: پسر. فارسی به انگلیسی. chit, colleen, daughter, female, gal, girl, lass, lassie, maid, maiden, miss, she, virgin, dame, …
Webلغتنامه دهخدا. نام . (اِ) لفظی که بدان کسی یا چیزی را بخوانند. اسم . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ) (از فرهنگ نظام ). اسم علم چیزی . (بهار عجم ) (آنندراج ). اسم . (السامی ) (دانشنامه ٔ علائی ).
WebJul 5, 2024 · اسم دختر با حرف ل. آن که چهره و صورتی سر و زیبا چون گل لاله دارد. لاله چهر، آن که چهره و صورتی سرخ و زیبا چون گل لاله دارد. لاله چهر، کسی که صورتش زیبا چون گل لاله است. لاله چهر، آن که صورتی زیبا به ... grapevine historyWebاسم رادوین در فرهنگ عمید. راد. ۱. جوانمرد؛ نجیب؛ آزاده. ۲. سخی؛ بخشنده؛ کریم: چو خواهی که شاهی کنی راد باش / به هر کار با دانش و داد باش (اسدی: ۲۳۹). ۳. خردمند؛ دانا. grapevine historic trainWebلغتنامه آنلاین دهخدا مبنعی ارزشمند برای یافتن معنی واژههای فارسی است که به همراه قافیهیاب آنلاین فارسی ارایه شده است. ... جستجو در ... فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی. chips and malt newmarketWebلغت نامه دهخدا به صورت آنلاین با قابلیت جستجو و مرور سریع واژگان فارسی به همراه سامانه توسعه و افزودن و ویرایش واژه و درج نظر برای واژه در قالب پروژه پارسی ویکی ... grapevine historic theaterWebبرخی از اسامی با شکل نوشتاری و تلفظ یکسان، در فرهنگ و ریشه متفاوت دارای معنای متفاوتی هستند. ... ایساتیس : مقدس و فرخنده، نام شهر یزد در متون یونانی. اسم دختر عبری با حرف با آ یا الف ... grapevine holiday decorationsWebلغتنامه دهخدا. لغت . [ ل ُ غ َ ] (ع اِ) (از یونانی لگس ) لغة. آوازها که مردمان برای نمودن اغراض از مخرجهای دهان و حلق برآرند. اصواتی که هر قوم بدان از اغراض خویش تعبیر کند. (ابن جنی ). هر لفظی که برای ... chips and logsWebلغتنامهٔ دهخدا یا واژهنامهٔ دهخدا کتابی جامع شامل شرح و معنی واژگان زبان فارسی است. این واژهنامه بزرگترین و مهمترین اثر علیاکبر دهخدا است، که بیش از ۴۰ سال از عمر او صرف آن شد. لغتنامهٔ دهخدا معنی، تفسیر، و ... grapevine holiday